میم

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

میم

من یک مهندس برق ساده‌ام که دوست داره وقتی مُرد، ازش یه تفکر باقی‌ بمونه. روزی دو روزی یه چس‌ناله‌ای می‌کنم اینجا... بمونه تو تاریخ شاید یه روزی یکی یادی کرد و رفت...

گاهی دلم می‌خواهد کاری کنم...

مثل زوزه های باد تو گوشم
نعره می‌زنم، بلند، توی خواب

چو چرخ دوار روزگار،

بر آن جایگاهت نهد که به نظری کوتاه،

عمق آنچه را بر طالعت می نویسند دریابی،

زمان آن باشد تا به ریسمانی بلندتر چنگ زنی و منزلگاه والاتری در نظر اندازی؛

در این طریقت جز ثبات اصول صحیح پیشین،

به تحلیل آنچه در نظر آید

-نه آن که عامه ی خلق معنا کنند-

بپرداز چون به جایگاه مطلوب رسیدی از یاد مبر که ریسمانی بلندتر بیابی!
این سلسله پایان ناپذیر است چنان که هستیِ تو؛

پس هرگز از یاد مبر و این شرط رشد باشد.


پ.ن: #آغاز_دفتر_جدید

پ.ن2: شاید #محمدنامه!

آنچه که می دانید را به درستی عمل کنید


باقی راه خود گشایش می یابد!

پ.ن: من در میان جمع و دلم جای دیگریست!

مگر تو از برای دل... قصه ی وفا بگویی!