- ۰ نظر
- ۲۴ تیر ۹۸ ، ۲۲:۳۴
5 سال پیش، همین موقعیت رو داشتم و انتخابم یه آیندهی سخت ولی در عین حال ارزشمند برام رقم زد... اون موقع هم فکر میکردم پشتیبان دارم در راستای انتخابم... (پدر و مادر که شک به دل آدم راه نمیده) ولی الان میدونم که تکم. میدونم انتخاب سخت همیشه آیندهی بهتر رو رقم میزنه... بدون سختی میشیم همون چیزی که ۲۰ سال بعد، بشینیم بگیم ما همینیم! از اول هم همین بودیم... گرافهای ذهن من تو ۹۰ درصد اوقات جواب درست میدن... ما همیشه درگیر یه سری مشهای کوچیک هستیم تو زندگیمون ولی درخت رو فقط روی گراف بدون مش تعریف میکنن...! درخت برای بزرگ شدن نباید تو حلقه بیافته... حالا اگه باغبون خوب هم داشته باشه به نظرتون چه اتفاقی میافته؟!
#سلمنا...
میدونم که خونده نمیشه. ولی برگ تاریخ باید مهر شه...
آقا حقیقت امر اینه که ما تخممان است که بعد از گذشت این روزها و اعلام حضورمان کسی حاضر نیست حتی پیام بدهد کجایی؟! زندهای یا خیر...
اصلا همین که ۹.۲۵امون شد ۱۲ بسه.
و اینکه...
تموم شد! دوران نکبت بار کارشناسی تموم شد...
کار گروهی!
امید داشتن به همکاری کردن آدمهای اطراف همیشه خوب ؟ هست؟ نیست؟ کسی چه میدونه نتیجه چی میشه...
فقط این که دلت خوش باشه تنها نیستی! بالاخره بقیهی کارها قراره موازی پیش برن!
حالا میخواد این همکار، پدرت باشه، دلبر باشه یا...