غم پاییز دل انگیز... ندانی چه کند با دل غمگین من ای............
ندانی چه کند با دلم این بار..!
ندانی که رخم زرد و هوا سرد،
در این باغ دل افسرده ی نامرد،
که هر دم نفسی سوز غم انگیز دلم را به جهان زمزه ها می کند از درد...
ندانی که در این بحبوحه سرد...
در این فصل...
که هرکس کند از روی حسد یکدگری طرد...!
مرا طاقت بی تابی و اندوه زمستانی پاییز... دگر نیست!
که پاییز...
ندا می دهد از مرگ..... ندا می دهد از مرگ........
- ۰ نظر
- ۰۴ دی ۹۳ ، ۲۳:۱۸