میم

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

میم

من یک مهندس برق ساده‌ام که دوست داره وقتی مُرد، ازش یه تفکر باقی‌ بمونه. روزی دو روزی یه چس‌ناله‌ای می‌کنم اینجا... بمونه تو تاریخ شاید یه روزی یکی یادی کرد و رفت...

97-09-10

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۴۴ ب.ظ

ترکیب عشق و شاعر و شعر و غزل یعنی‌
اینجا کسی با یاد چشمانت دلش لرزید

شاعر تمام واژه‌ها را سخت درهم ریخت
یک لحظه مکثی کرد و آنگاه از خودش پرسید

کی می‌شود به غمزه نظری به من کند
آن‌کس که در وصف رخش هر واژه‌ای ترسید؟

باید تمام روزها را غصه می‌خوردم...
با اشک و اندوه و غم و آه و کمی تردید

تردیدِ در دیدار یار و چشم زیبایش
تردیدِ در دردی که از غم در دلم پیچید

باران تمام دردها را شست و با خود برد
دلبر نگاهم کرد و پایم بد به خود لغزید!

دست و دهانم بسته‌ است و بر لبم لبخند
برق نگاهت واژه‌ها را خود به خود بلعید...

  • میم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی