میم

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

میم

من یک مهندس برق ساده‌ام که دوست داره وقتی مُرد، ازش یه تفکر باقی‌ بمونه. روزی دو روزی یه چس‌ناله‌ای می‌کنم اینجا... بمونه تو تاریخ شاید یه روزی یکی یادی کرد و رفت...

...حسی عجیب از گذشته ات ندایی درونی را از قفس می رهاند و بند بند وجودت به لرزه می افتد که آی.....

راه درست همان بود و بس!

ایمان می آوری و این بار به "همان" اکتفا کرده و راه، چشم بسته می پیمایی...

اینجا، ابتدای دور بعدیست...!

وقتی از شعر... از این حال و هوا می‌گیرد 


پس سراغ غزلی تازه چرا می‌گیرد؟!

حال امروز من از آینه پیداست، بیا

سفره‌ی عید مهیاست، بیا

نوبت ماست، بیا

 

من سر ز تن بر می کنم تا از لبان خسته ات...

از روی احساسی عمیق لبخند شادی پر زند!