میم

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

میم

من یک مهندس برق ساده‌ام که دوست داره وقتی مُرد، ازش یه تفکر باقی‌ بمونه. روزی دو روزی یه چس‌ناله‌ای می‌کنم اینجا... بمونه تو تاریخ شاید یه روزی یکی یادی کرد و رفت...

۶۱ مطلب با موضوع «نوبت شما هم می شود» ثبت شده است

حجم قابل توجهی از استرس و آدرنالین رو دارم در خونم تجربه می‌کنم... امروز که نه، فردا ۴ اردیبهشت بازم در سلسه اتفاقات زندگی من یه انفجار جدید قراره رخ بده. به جرات می‌تونم بگم مدت‌ها بود تحت چنین هیجانی قرار نگرفته بودم. هرچی باشه خیر باشه. ایشالا. حال همه‌ی ما یک جور عجیب غریبی خوب است که خودمان هم نمی‌توانیم باور نکنیم! حالا هزار بار به تو بگویم اما تو باور نکن!


بدترین چیز بعد از ۵ سال درس خوندن اینه که همواره تصور کنی چقدر دانشگاه و اساتید گرام! مانع پیشرفتت شدن و ای کاش! به جای وقتی که حروم کردی سر کلاساشون بابت نصایح پدرانه و شر و ورهای نان‌استاپشون می‌تونستی وقتت رو بذاری رو چارتا چیز بدرد بخور که آخرش نشینی مثل من پشت سیستم آگهی‌های ایران‌تلنت رو زیر و رو کنی و هی آه بکشی که تو می‌تونستی الان برای خیلی از اون آگهی‌ها رزومه بفرستی ولی چون باید نمره‌ی ریاضی یکت رو از ۶ بکنی ۱۲ که مشروط نشی، برگردی بگی:

خیلی مهارت لازم داره تا بتونی همچین جایی رزومه بفرستی!

تازه ما خوباشیم! دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل....

کلمه‌ی اول همیشه سخت‌ترین کلمه‌س... وقتی نوشتیش، حالا باید یه کلمه‌ی سخت‌تر پیدا کنی که بنشونی کنارش...! قدم اول گاهی خیلی سخته برداشتنش... سخت‌تر از اون قدم بعدیشه! زندگی همیشه نشون داده روز به روز سخت‌تر می‌شه که آسون‌تر نه. کاش کم نیاریم... کاش به جایی نرسه که وقتی رسیدی وسط راه برگردی یه نگاه به پایین بندازی، بگی خسته شدم. تا همین‌جا بسه. 

صدای محمدحسین شهریار رو حتما گوش بدید... مخصوصا غزل چشم پروینش رو...

اصلا مگه می‌شه انقدر سنگین؟ انقدر عمیق؟

یه روزایی دلبر حال و حوصله نداره حرف بزنه... منم خوشبختانه می‌فهمم سر موقع! نباید خیلی سر به سرش گذاشت وگرنه عصبی می‌شه.

به خودش نگیدا! وگرنه قاطی می‌کنه.

یه روزایی هم من اینطوری‌ام... حال ندارم ولی باید حرف بزنم... الان دارما! بعدا داستان نشه!

باید لبخند بزنی.