میم

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

میم

من یک مهندس برق ساده‌ام که دوست داره وقتی مُرد، ازش یه تفکر باقی‌ بمونه. روزی دو روزی یه چس‌ناله‌ای می‌کنم اینجا... بمونه تو تاریخ شاید یه روزی یکی یادی کرد و رفت...

۹۵ مطلب با موضوع «کلا...!» ثبت شده است

 

 

آلبوم شبگرد کولی باد - سهراب پورناظری عزیز!
ادامه >>>>>

از کم شدن آمار بازدید کننده های وبلاگم باید می فهمیدم که دارم تموم میشم! 

همه بلدن قشنگ حرف بزنن داداش من؛ یکیش خود من!

دنبال کسی باش که هم بفهمه، هم........ بفهمه!

مخاطب نداشتن سنگینه...

اینکه حس میکنی "هیچ کس" حتی "یه لحظه" هم روی حرف هات فکر نمیکنه...

چند لحظه بعد...

درد اینجاست، که درد را نمی شود به کسی فهماند!

کلیدر، محمود دولت آبادی

...حسی عجیب از گذشته ات ندایی درونی را از قفس می رهاند و بند بند وجودت به لرزه می افتد که آی.....

راه درست همان بود و بس!

ایمان می آوری و این بار به "همان" اکتفا کرده و راه، چشم بسته می پیمایی...

اینجا، ابتدای دور بعدیست...!

وقتی از شعر... از این حال و هوا می‌گیرد 


پس سراغ غزلی تازه چرا می‌گیرد؟!