میم

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

یک رسانه شخصی برای اشتراک حسی که روزی خوب بود

میم

من یک مهندس برق ساده‌ام که دوست داره وقتی مُرد، ازش یه تفکر باقی‌ بمونه. روزی دو روزی یه چس‌ناله‌ای می‌کنم اینجا... بمونه تو تاریخ شاید یه روزی یکی یادی کرد و رفت...

۱۹ مطلب با موضوع «میم!» ثبت شده است

ترکیب عشق و شاعر و شعر و غزل یعنی‌
اینجا کسی با یاد چشمانت دلش لرزید

یک شب تمام خاطراتم را به چشم دل
می‌بینم و دیگـر بر آن‌ها دل نمی‌بـنـدم

در جانم نهفته غمیست عمیق که پاره پاره می‌کند روح را...

روح را...

کدامین پستوی ذهنه آشفته‌‌ام مامن کرمی چنین شده که در کالبد روح هم جای نمی‌گیرد؟!

فرار، همواره جزئی از داستان روزمرگی ماست لیکن، امید به تغییر در انتهای کوره‌راه فرار واهی نیست...

چند می‌میریم و چند زنده می‌شویم و باز هم می‌میریم...

داستان یکیست!

برای خروج از سکون باید فرار کرد!

من از فرار، دگر می‌ترسم.

بوی پیری به مشام می‌رسد، در اوج جوانی‌ام...

#میم

غیر از مینیمالیسم احساسم نسبت به عکاسی مستند اجتماعی هم تا همین چند صفحه اول به شدت جلب شده!

رابطه

انسان با انسان

انسان با محیط

انسان با "خودش"

...

پ.ن:

یار خوب اونه که وقتی رفته پله بالاتر،‌ دستت رو بگیره بگه بیا بالا؛ از این یارا دارید؟